اصلاحاتی که ولیعهد جوان سعودی در عربستان پیگیری می کند، آینده مبهمی را برای این کشور ترسیم کرده است.
عربستان همسایه جنوب غربی ایران در روزها و ماههای اخیر شاهد تغییرات و اصلاحات گسترده ای در زمینه اجتماعی و سیاسی بوده است. آنچه بیش از همه برای منطقه قابل اهمیت است تاثیر تغییرات سیاسی در این کشور بر سیاسست خارجی آن است. یکی از نقاط عطف در این تغییرات به قدرت رسیدن ولیعهد جوان محمد بن سلمان است. پادشاه عربستان با برکناری ملک فهد، ولیعهد تعیین شده، فرزندش محمد را به سمت ولیعهدی رساند که پیش از این وزیر دفاع بود. با توجه به کهولت سن و بیماری پادشاه کنونی می توان این فرض را مطرح کرد که فرزندش بن سلمان در شرایط کنونی تقریبا کنترل امور را به دست گرفته است به خصوص با قلع و قمعی که درباره شاهزادگان سعودی رخ داد و تقریبا همه آنها به بهانه فساد اقتصادی دستگیر و در هتلی مجلل زندانی شدند قوت این فرضیه که ولیعهد جوان رویای قدرت طلبی و جانشینی پدر را دارد، بیشتر کرد.
آنچه بیش از همه نام محمد بن سلمان را همراهی می کند اصلاحات انجام شده از سوی اوست، عمده اصلاحات ولیعهد جوان در عربستان در سه بخش کلی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پیگیری شده است. در حوزه اجتماعی یکی از اصلاحاتی که از سوی وی پیگیری شده مربوط به آزادی های محدودی هم چون حق رانندگی برای زنان است. موضوعی که پیش از این در جامعه عربستان یک تابو محسوب می شد به همت بن سلمان شکسته شد و نسل جدید زنان و دختران جوان عربستان از آن استقبال کردند. در بخش اقتصادی پیگیری طرح ۲۰۳۰ و کاهش وابستگی درآمد عربستان به نفت که از مهمترین اصول آن است، در دستور کار سیاست های اقتصادی بن سلمان قرار گرفت. طرح “نئوم ” شهری پیشرفته در شمال غرب عربستان که شامل بخشی از خاک اردن و مصر هم می شود و با اشراف بر سواحل دریای سرخ ده درصد از مسیر عبور و مرور تجارت جهانی را در بر می گیرد. به گونهای که ۷۰% از ساکنان جهان میتوانند خود را نهایت در ظرف ۸ ساعت بدان برسانند. این دسترسی، امکاناتی را فراهم می کند که بهترین امور در سطح شناختی، تکنولوژی، تحقیقات، آموزش، معیشتی و کاری در یک نقطه متمرکز شوند.
اما مهمترین تغییر مربوط به اصلاحات بخش سیاسی است. با قدرت گیری بن سلمان در ساختار بسته پادشاهی آل سعود سیاست خارجی این کشور وارد مرحله ای جدید و تهاجمی شد، ولیعهد جوان با هدف تثبیت پایه های قدرت خود در مقابل شاهزادگان دیگر سعی کرد توجهات را به بیرون از کشور انتقال دهد تا روند انتقال قدرت از پدر به پسر راحت تر صورت گیرد. مهمترین اقدامات ولیعهد ریاض در این مدت جنگ افروزی در یمن و سوریه بود. شکل دادن به یک جنگ نامتقارن علیه مردم یمن و دامن زدن به اختلافات در سوریه و تجهیز گروههای تروریستی با هدف برکناری رئیس جمهور قانونی این کشور نشان داد محمد بن سلمان یک سیاست خارجی تهاجمی را در مقابل رقبای منطقه ای خود در پیش گرفته و با بزرگنمایی علیه رقبا سعی می کند اقدامات بی ثبات کننده خود را توجیه کند.
مهمترین محورهایی که در عرصه سیاست خارجی محمد بن سلمان با تکیه بر آنها به دنبال قدرت طلبی است، را می توان در دو محور کلی نشان داد:
۱- دشمن سازی و تهدید سازی خارجی: بزرگنمایی در مورد ایران و ایران ستیزی از جمله مواردی است که باید به آن اشاره کرد. قطع روابط دیپلماتیک با ایران و تبدیل رقابت به تخاصم در روابط دو کشور نشان از روحیه ضد ایرانی و افراطی اوست تا با خطر و تهدیدسازی بیرونی مسیر دست یابی به قدرت را برای خود هموار کند که در این میان از هیچ اقدامی فروگذار نکرده است. از شکل دادن به یک جنگ نیابتی در سوریه و لبنان و موضع گیری علیه محور مقاومت تا جنگ های سایبری از جمله مواردی هستند که باید به آن اشاره کرد. این اقدامات به خصوص پس از شکست در سوریه و تغییرات توازن قدرت به نفع ایران به اوج خود رسیده است. این امر کمک می کند با توجه به رقابت قدیمی بین ایران و عربستان از بن سلمان یک تصویر میهن پرست و کمال طلب برای شاهزادگان سعودی شکل بگیرد.
۲- تبدیل دشمنان دیروز به دوستان امروز: ولیعهد جوان علاوه بر اینکه سعی کرده است با آمریکا روابط را در سطح گسترده و بالایی حفظ کند و این را با خرید تسلیحات نظامی و سرمایه گذاری های گسترده انجام داده است در عین حال سعی کرده دو موضوع اصلی در سیاست خارجی کشورش را نیز به گونهای حل و فصل کند که مربوط به روسیه و رژیم صهیونیستی است. در واقع با این کار تلاش می کند علاوه بر محدود نکردن سیاست خارجی خود به آمریکا با دولتهای منطقه ای نیز وارد مذاکره و گفت وگو شود. تا علاوه بر جلوگیری از نفوذ رقبای منطقه ای، راه شکست خورده از طریق ایجاد جنگ و کشمکش را با دیپلماسی پیگیری کند.
پس از وقوع جنگ در سوریه و حمایت بی دریغ سعودیها از گروههای تکفیری با هدف مقابله با محور مقاومت، دو کشور روسیه و عربستان دچار اختلافات گسترده شدند به طوری که تنش در روابط دو کشور بالا گرفت اما پس از شکست گروه های تکفیری، عربستان به این نتیجه رسید که با گسترش روابط اقتصادی و رایزنی دیپلماتیک می تواند دشمن دیروز را به دوست فردا تبدیل کند. ملک سلمان، پادشاه عربستان سعودی با سفر خود به روسیه در اولین روزهای ماه اکتبر، به اولین پادشاه سعودی تبدیل شد که قدم به خاک روسیه گذاشت. در جریان این بازدید ملک سلمان و ولادیمیر پوتین معاهدات متعددی را با موضوع های انرژی، بازرگانی و دفاع امضا کردند و برای انجام سرمایه گذاریهایی به ارزش میلیاردها دلار به توافق رسیدند و اعلام شد که عربستان سعودی با خرید سیستم پدافند هوایی اس-۴۰۰ روسیه موافقت کرده است. ملک سلمان همچنین اعلام کرد که روابط میان مسکو و ریاض در حال حاضر از هر زمانی بهتر است. در ماه های پس از این ملاقات، عربستان سعودی متعهد به سرمایه گذاری به ارزش ۱۰ میلیارد دلار و برای مدت ۵ سال در روسیه شد که بزرگترین سرمایه گذاری مستقیم خارجی در این کشور محسوب می شد. گذشته از منافع اقتصادی دو جانبه بین دو کشور مسائل مربوط به بعد سیاسی این اقدام است. روسیه از جانب عربستان نسبت به ناآرامی ها در منطقه قفقاز و حمایت از گروه های تکفیری احساس خطر می کند و این موضوع یکی از دلایل اصلی تنش در روابط بین دو کشور بوده است و حالا محمد بن سلمان با رایزنی دیپلماتیک در صدد است این تصویر نامطلوب را در ذهن پوتین کم رنگ کند و خود را به عنوان دوستی قابل اعتماد نشان هد.
رژیم صهیونیستی یکی دیگر از اهداف سیاست خارجی بن سلمان را تشکیل می دهد. شکل دادن ارتباط با تل آویو یکی از خواسته های آمریکا از بن سلمان است تا نسبت به جنایات ریاض در یمن سکوت اختیار کند. این مورد جز خواسته های خارجی است که بر بن سلمان تحمیل شده تا مسیر دست یابی به قدرت برای او با همراهی یک قدرت خارجی هموارتر شود.
عملکرد بن سلمان نشان می دهد عمده سیاست هایش به عرصه سیاست خارجی متمرکز شده است. وی در عرصه داخلی تلاش می کند خود را به عنوان یک رهبر اصلاح طلب و پیشرو معرفی کند تا نسل جوان عربستان را نسبت به خود امیدوار سازد و با انتقاد از سنت های گذشته نمایش خوبی از یک رهبر خوش فکر نشان دهد. اما از طرف دیگر سیاست هایی که در عرصه منطقه ای در پیش گرفته است از وی یک چهره افراطی ترسیم کرده است. البته نبود استقلال در تصمیم گیری و طولانی بودن مسیر اعتماد سازی با دشمنان دیروز آینده خوبی را برای ولیعهد سعودی نشان نمی دهد چرا که به نظر می رسد بن سلمان محاسبات ساده ای از معادلات منطقه ای دارد. محمد بن سلمان با اتکا به اینکه می تواند با دیپلماسی اقتصادی اهداف استراتژیکی را دنبال کند به دنبال بهبود ارتباط با روسیه است اما آیا روسیه هم چنین برداشتی را خواهد اشت؟ از طرفی دیگر ارتباط با رژیم صهیونیستی پیش شرط های مهمی را خواهد اشت که وجهه عربستان را در بین کشورهای عربی با چالش مواجه میکند. باید منتظر ماند و دید که اصلاحات یکباره ای که در جامعه بسته عربستان توسط بن سلمان انجام شده است سرنوشت سایر پادشاهی هایی که در منطقه وجود داشت را برای وی رقم میزند؟